برنامه نوآوری گلرنگ
موضوع نوآوری یکی از موضوعات جذاب در دنیای امروز است و بسیاری به سبب جذابیت این موضوع به آن مشغول می شوند. اگر از بیرون به موضوع نوآوری نگاه کنیم میبینیم که امروز نوآوری از یک مزیت رقابتی به یک “باید” برای سازمانها تبدیل شده است. در دنیای امروز اگر سازمان شما نوآور نباشد دیر یا زود از بازار حذف خواهد شد. همین بهرهورتر کردن نوآوری سبب آن شده است که استفاده اشتراکی از منابع فعال ساز نوآوری در دنیا رو به افزایش باشد؛ چیزی که ما آن را به عنوان ” نوآوری باز” در دنیای مدیریت میشناسیم. تئوری نوآوری باز به درستی ادعا میکند که در مراحل مختلفی که برای نوآوری باید صورت پذیرد همکاری و استفاده از منابع بیرونی سبب افزایش بهرهوری نوآوری خواهد شد.
نوآوری باز پارادایم غالب این روزهای دنیای نوآوری است و توانسته است که در تمامی زمینهها جایگاه برتر را کسب کند. در چنین شرایطی نوآوری سازمانی چه جایگاهی دارد؟ نوآوری سازمانی فعال سازی توانمندی های سازمان برای نوآوری و استفاده از نوآوری برای خلق فرصت و حل مسالههای سازمان است. نوآوری سازمانی، نوآوری را به یک راه حل و ابزار برای دستیابی به اهداف سازمانی تبدیل میکند. هلدینگ گلرنگ مجموعهای با قریب به 50000 نفر پرسنل و 200 شرکت زیرمجموعه است. ضمن قبول محاسن نوآوری باز باید بپذیریم که در درون خود اکوسیستم گلرنگ نیاز به مجموعهای به منظور تحریک نوآوری و برنامه ریزی برای بهرهمند شدن از نوآوری ضروری است و لازم است تا در چارچوبی نسبت به برنامهریزی برای آن اقدام شود. نوآوری سازمانی در گلرنگ نه در برابر نوآوری باز بلکه به عنوان بخش مکمل آن عمل کرده و تلاش میکند تا در توانمندی سازمانی مجموعه در شرایط رقابت، نوآوری را افزایش دهد.
روش و چارچوب نظری
در پیادهسازی نوآوری سازمانی ما تلاش کردیم تا مدل ها و نمونه های مختلف بینالمللی را مورد بررسی قرار دهیم. هم اکنون مجموعه از تئوریها و چارچوبها در بخشهای مختلف برنامه نوآوری سازمانی در حال استفاده است. در این جا به معرفی روش اقدام پژوهشی به عنوان شکل دهنده اصلی تلاشها و همین طور مدل سطل زباله که به منظور استفاده در نوآوری سازمانی در آن جرح و تعدیل انجام دادهایم معرفی میشوند:
اقدام پژوهی
روشی مشارکتی و همکاری محور در مواجه با مشکلات است که تلاش می کند در چرخههایی، دانش و اقدام موثر برای حل مشکلات را فراهم آورد.
این روش بر ایجاد تغییرات و حل و مشکلات متمرکز است. در یک مطالعه اقدم پژوهی ابتدا مشکلات و علل اصلی آن ها شناسایی میشود. با توجه به مشکلات ساختار بندی شده راهحلهایی برای اقدام انتخاب شده و نتایج ان بررسی میشود. این روش که در مجموعه برنامه های نوآوری در مجموعه گلرنگ مورد توجه بوده است و با این فرضیه که نوآوری یک فرایند خطی میان از علم به محصول نیست، همخوانی دارد.
مدل سطل زباله
ماهیت نو بودن نوآوری و وجود سطحی از پیش بینی ناپذیری در آن ما را به سمت الهام گرفتن از مدل سطل زباله در برنامهریزی نوآوری پیش برد. به اعتقاد مارچ و اولسن، ارائهدهندگان مدل تصمیمگیری سطل زباله تصمیمگیری فرآیندی مبهم است و امکان وجود پیشبینیهای دقیق در آن وجود ندارد. مدل پیشنهاد شده توسط آنها متناسب با فضای عدم قطعیت در دنیای پیچیده نوآوری است. برای پیاده سازی نوآوری سازمانی ما از الگوی سطل زباله الهام گرفتیم و آن مدل را متناسب با برنامه نوآوری گلرنگ سیستم بازتعریف کردهایم. به این منظور جریانهای مهم زیر در سازمان را شناسایی میکنیم:
جریان مسئله: در اداره هر سازمان مدیران با مجموعهای از مسالهها روبرو هستند. نوآوری سازمانی تلاش می کند که این مسئله ها را به گونه ای سازماندهی کند تا در چارچوب نوآوری سازمانی و با استفاده از پتانسیل موجود به آنها پاسخ دهد.
جریان ایده: افراد شاغل در هر سازمان از مسالهها و توانمندیهای سازمان بهتر از مجموعه افراد بیرون سازمان اطلاع دارند. در نوآوری سازمانی و در ذیل جریان ایده فرصت فراهم می شود تا این ایدهها به یک محصول و یا یک فرایند تبدیل ارزشمند شوند.
جریان فناوری: در هر سازمان ما می توانیم مجموعه ای از توانمندیهای فناوری را شناسایی کنیم.این توانمندی های فناوری همواره قابلیت بهبود و یا استفاده در برنامه ها دیگر سازمانی را دارند. برنامه نوآوری تلاش می کند که فناوریهای موجود در سازمان با بهرهوری بالاتر مورد استفاده قرار گرفته و علاوه بر این از توانمندیهای فناورانه موجود در راستای اهداف سازمان بهره گرفته شود
جریان استعداد: توان هر سازمان، برایندی از توان نیروی انسانی آن است. نیروهای نوآور سازمان مهمترین منبع و سرمایه سازمان برای نوآوری هستند. برنامه نوآوری سازمانی به طرق مختلف تلاش برای جذب این افراد به فرایند نوآوری در سازمان دارد.
نوشته جواد صادقی